ساعت ها برای خودم مشق می کنم. شاید دیگه مطمئنم این همون کاریه که میتونم در تنهاییم انجام بدم و ازش لذت ببرم. خطاطی و نقاشیخط رو میشه گفت دوست دارم. حتی اگه جوّ کلاسش گاهی بسیار ی بشه و فضا کاملا مخالف عقیده من. که خب یاد گرفتم برای این که احترام ها حفظ بشه سکوت کنم یا اگه جایی ببینم واقعا تاثیری داره چیزی بگم. اوایل چیزی نمیگفتم چون من یه ناشناس بودم بین یه سری ادم هم عقیده. تقریبا هم جایی به صورت طولانی مدت نبودم که مخالف عقیده ام باشند. رفته رفته توی بحث مشارکت کردم و دیدم نه اتقاقا اصلا در برابرم جبهه نمیگیرن. چه استاد چه همکلاسیام. گرچه شاید به ظاهر کوچک ترین تغییری در دیدگاهشون نسبت به نظام ایجاد نشده ولی کمترین اثرش این بوده که حالا دیگه عقاید ی من رو میدونن و خیلی شاید بحث نمیره اون سمت و بیشتر توی همون جهت یادگیری و هنر باقی می مونه.

وقتی داشتم به بغل دستیم میگفتم که خسته ام از تمرین و می خوام زودتر به مرحله حرفه ای ترینِ خودم برسم استاد ناگهان شنید و همونطور که با قلمش صدای قیژ میومد گفت میدونی «آن» چیه؟ گفتم فکر کنم بدونم استاد. با غلظت گفت خیلی مهمه «آن»! خیلی! سخت به دست میاد. خیلی دشواره. یک لحظه است که تو به شهود میرسی. رسیدن به «آن» یعنی رسیدن به «شهود». «آن» چیزیه که باید بهت بدن. نمیتونی بری بدست بیاریش ولی برای بدست اوردنش باید تلاش کنی. یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشی/ شاید که نگاهی کند آگاه نباشی همش حواست باید به اون سمت باشه. یهو ممکنه نگاهت بکنه اون نگاه اگر بیفته به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند/ به آسمان رود و کار آفتاب کند

 

+ امروز که یه نمونه گذاشتم اینستا چند تا دایرکت داشتم که لطف های بسیاری بود و تک و توک هم گفته بودن که اسم بچه ما رو هم بنویس. اسم ما رو هم بنویس یا من قبلا نستعلیق کار کردم تو چند نمونه به من بده من از روت یادبگیرم. کاری به این ندارم که قطع قلم نقاشیخط گاهی فرق داره، شیوه چیدمان حروف در اون ذهنیه و مثل خطاطی (چه معلی چه نستعلیق یا هرچیز دیگه ای) اینطوری نیست که حروف رو ساده بچسبونی به هم و پیش بری که حتما اون ها هم در جای خودشون بسیار ارزشمندن و من هنوز خیلی راه دارم حتی این خطوطم تکمیل شه. کاری به این هم ندارم که میزان آشنایی آدم ها با ما چقدر میتونه باشه که چنین چیزهایی بخوان ولی من خودم همیشه برای کار هنری واقعی ارزش قائلم. میدونم اون چیزی که کشیده یا نوشته حاصل ماه ها و سال ها تلاشه. چیزی که می خوام بگم اینه که بیایید هزینه رشدمون رو خودمون بپردازیم. همیشه نباید رایگان همه چیزو به دست بیاریم. این که تو بنویس من از روش مشق کنم حالا چون چهار باری همو لایک کردیم و فالو داریم و خیرمون هم به کسی نمیرسه این اجازه رو به خودم می دم که بگم، بنظرم جالب نباشه. خب بازخوردهای مستقیم خوب هم داشتم که: دیگه وقتشه یه پیج سفارش بزنی. راستش کسی این مدلی به من بگه شاید ده تا تابلو هم براش شعر بنویسم و رایگان بدم. بعله یه همچین ادمیم من :))

اوایل که تازه وارد این ماجرا شده بودم استاد میگفت هیچوقت رایگان برای کسی این کار رو نکنید چون ارزش کارتون رو متوجه نمیشن. با خودم میگفتم بابا این حرفا چیه. بذاریم خلق الله استفاده کنن. پس دلی را شاد کنیم و این ها چی میشه؟ یکم که گذشت دیدم پر بیراه نبوده اون حرف و از سر غرور نیست شاید.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

negaharchitects کتابخانه عمومی نصر مسکوتان دانللود آهنگ و فلیم Amanda آنلاین سئو دختری به نام آیه پلی آلومینیوم کلراید chapiman لوازم خانگي